روایت جالب رضا کیانیان از شب زفاف یک زن وشوهر خجالتی و تعارفی
کیانیان در یک مصاحبه ای با ماهنامه صنعت سینماماجرایی رو تعریف کرده گفته : دوستی می گفت عمه و شوهر عمه من در تمام عمرخیلی تعارفی بودند
من زمانی از عمه و شوهر عمه ام پرسیدم :حاج آقا با این همه ادب وتعارف شب زفاف چه کردید ؟ گفت :من و عمه ات را بردند حجله و در را قفل کردند عمه ات آن سمت نشست و من سمت دیگر. رخت خواب هم پهن بود اما هیچ کدام جرات نداشتیم به هم نگاه کنیم : بعد از یک ساعتی عزمم را جزم کردم، رفتم به سمت عمه ات و روبنده اش را برداشتم عمه ات آنقدر خجالت کشید و قرمز شد که من نفسهایم به شماره افتاد و به جای خودم برگشتم یک ساعت دیگر گذشت و من عزمم را جزم کردم و این بار کنارش نشستم و گونه او را بوسیدم , عمه ات هم می گفت : قربون لب و دهنتون چرا زحمت میکشید ؟؟!
نظرات شما عزیزان:
|